یاران من سلام؛
در زمان تحصیلم در دوران راهنمایی دبیر ادبیاتی داشتیم فرهیخته که برای حفظ کردن شعرهای کتاب اهمیت فوقالعادهای قائل بود. اغلب بچهها سعی میکردند شعرهای کتاب را حفظ کنند و از او جایزه بگیرند. یکی از بچههای کلاس که به نظر میآمد حافظه خوبی دارد بلافاصله پس از خواندن شعر توسط استاد و پرسش اینکه چه کسی این شعر را میتواند از بر بخواند با بلند کردن دست خود اعلام آمادگی میکرد و همیشه مورد تشویق قرار میگرفت. یک بار من شب قبل از کلاس ادبیات ....
یک بار من شب قبل از کلاس ادبیات نشستم و تا صبح شعری را بارها و بارها خواندم تا بالاخره آن را به خاطر سپردم. فردای آن روز استاد پس از خواندن شعر طبق معمول رو به بچهها کرد و پرسید چه کسی میتواند این شعر را از بر بخواند. این بار دست دو نفر بلند شد من، و دوستم که همیشه اعلام آمادگی میکرد. استاد با تعجب به من نگاه کرد و این بار از من خواست شعر را از بر بخوانم. صدای قلبم را میشنیدم، انگار هیچ چیز در خاطر نداشتم. رنگ و رویم پریده بود و دستان کوچکم لرزش غریبی را تجربه میکرد. آرام در مقابل بهت همشاگردیهایم بلند شدم، خدایا چرا چیزی به خاطرم نمیآید...
استاد باتجربه بیت اول شعر را خواند؛
در کتاب آمد که در عهد قدیم خانهای میساخت سقراط حکیم
جرقه زده شده بود بلافاصله بیت دوم را شروع کردم.
چون به پایان برد کار آن سرا آمدند از ره رفیق و آشنا
یکییکی ابیات شعر در مغزم روشن میشد و با آرامش شعر را تا آخر خواندم. استاد و بچهها همه مرا تشویق کردند. در آسمان پرواز میکردم، چه حال خوبی بود، آن روز استاد خودنویسی را به من هدیه داد که هماکنون نیز یکی از نفیسترین هدایای دوران کودکیام به شمار میرود و اما بعد...
سالها بعد در ادارهای کاری داشتم نگاهم به نگاه همان دوست قدیمیام افتاد و متوجه شدم او سمت مهمی در آن اداره دارد. جلو رفتم و خودم را معرفی کردم و خاطرات دوران کودکی را مرور کردیم. پیش او اعتراف کردم که آن شعر را شب قبل از کلاس تا صبح دهها بار خوانده بودم تا آن را به خاطر بسپارم، دیگر وجدانم آسوده شد. نفس راحتی کشیدم و حیرتزده شاهد شنیدن جملهای از او بودم. او گفت حلت جان من هم همیشه همین کار را میکردم ولی بچهها فکر میکردند با یک بار خواندن آن شعر را به خاطر میسپارم.
بله عزیزان دل! سرمقاله این شماره به قانون شگفتانگیز سختکوشی برمیگردد. به خاطر داشته باشید راز بزرگ نوابع جهان و انسانهای موفق در سراسر گیتی جادوی پیگیری و تلاش است. هرگاه شنیدید دانشجویی میگوید من به هیچوجه نمیخوانم و در پایان ترم دیدید شاگرد اول شده است بدانید که دروغ میگوید فقط با تمرین میتوان در هر حرفهای مهارت کافی را به دست آورد. هر چقدر آگاهانهتر و منظمتر تلاش کنید نتیجه فوقالعادهای میگیرید. در بسیاری از زمینههای تخصصی فقط تلاش مضاعف است که درجه بالای مهارت را به ارمغان میآورد.
نوابغ ضمن تعهد به آنچه که اراده میکنند تمام تلاش خود را برای به سرانجام رساندن آرمانهای خود به کار میگیرند. وقتی نابغهای به کاری مشغول است تمام ورودیهای خود را به روی بقیه امور میبندد؛ آنها از جهان غافل میشوند و گاهی اوقات حتی غذا خوردن خود را نیز از یاد میبرند. نیوتن، انیشتین، زکریای رازی، ابوعلی سینا و خلاصه همه نوابغ جهان با سماجت و لجاجت در کار به خصوص در کارهای سخت و به ظاهر غیرممکن کاری میکنند کارستان.
عزیزانم تنها فوت کوزهگری سختکوشی یک واژه است. عشق به آن کار. یادتان باشد وقتی کاری را انجام میدهید باید از ثانیهثانیه آن لذت ببرید و به گونهای کار کنید که گویی جهان هستی متوقف شده است و شما و کارتان در این دنیا روبهروی هم قرار گرفتهاید تا با لذت آن را به انجام برسانید.
شاد باشید و قدرتمند
احمد حلت ( مجلمه موفقیت شماره ۱۸۸ )
مرسی
سلام؛متشکرم از خاطره جالبتون؛من دو سالی میشه که ماهمو با فال مجله موفقیت شروع میکنم؛باورتون نمیشه انگار فقط برای من نوشتنش؛قوت قلبیه برا من؛ممنونم؛}اگه تو میلم برام ژیام موفقیت بزارین ممنون میشم